کد مطلب:28760 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:106

نهی امام از جنگ با خوارج، پس از خویش












2656. نهج البلاغة:امام علیه السلام فرمود:«پس از من با خوارج نجنگید؛ زیرا آن كه در پی حق است و در یافتنِ آن خطا می كند، همانند آن كس نیست كه در پی باطل است و آن را می یابد».

شریف رضی گفته است:مُرادِ امام علیه السلام، معاویه و یاران وی است.[1].

2657. امام باقر علیه السلام:نزد علی علیه السلام از حَروریه یاد شد. گفت:«اگر همراهِ جماعتی قیام كردند یا با پیشوایی عادل در افتادند، با ایشان بجنگید؛ واگر با پیشوایی ستم پیشه به مبارزه برخاستند، با آنان نجنگید؛ چرا كه در این كار، دلیلی دارند».[2].

2658. عبداللَّه بن حارث - به نقل از مردی از [ قبیله] بنی نضیر بن معاویه -:نزد علی علیه السلام بودیم كه از اهل نَهر یاد شد. مردی ایشان را دشنام داد. علی علیه السلام گفت:«ایشان را دشنام ندهید؛ امّا اگر بر پیشوایی عادل خروج كردند، با ایشان بجنگید؛ و اگر با پیشوایی ستم پیشه در افتادند، با آنان نجنگید؛ چرا كه در این كار، دلیلی دارند».[3].









    1. نهج البلاغة:خطبه 61، بحار الأنوار:434/33. ابن ابی الحدید گفته است:«مراد امام علیه السلام آن است كه خوارج بر اثر شبهه ای كه در ایشان راه یافته بود، گم راه گشتند و در پی حق بودند و در مجموع، به دین تمسّك می كردند و از عقیده ای كه بر آن بودند دفاع می ورزیدند، گر چه در اشتباه بودند. امّا معاویه نه در پی حق، كه بر باطل بود و از اعتقادی كه آن را بر شبهه پایه نهاده بود، دفاع نمی كرد و حال وی بر همین مطلب، دلالت داشت. همانا او از دینداران نبود و به مناسك دین، پایبندی نداشت و كردار شایسته نداشت و بیت المال را با ولخرجی در برآوردن خواهش هایش و استوار ساختن حكمرانی اش و رشوه دادن برای حفظ قدرت خویش، صرف می كرد. همه كارهای او بر این دلالت می كرد كه وی از عدالت بهره ندارد و بر باطل، اصرار می ورزد؛ و چون چنین بود، جایز نبود كه مسلمانان حكومتش را یاری دهند و خوارج هم، گر چه خود گم راه بودند، با حكومت معاویه سر ستیز داشتند، زیرا آنان درست حال تر از معاویه بودند، نهی از منكر می كردند و قیام علیه پیشوایانِ ستم را واجب می شمردند». (شرح نهج البلاغة:78/ 5)
    2. علل الشرائع:71/603، تهذیب الأحكام:252/145/6.
    3. المصنّف، ابن ابی شیبه:36/737/8، كنز العمّال:31621/320/11.